در دوران رشد و گذران عمر هر برند، فرصت ها و تهدیداتی پیش رو دارد که برای حفاظت از منافع و جایگاه برند، تنها با ابزاری قدرتمند بنام هنر دیپلماسی می توان چنین چالش ها یا ظرفیت هایی را مدیریت، کنترل و هدایت کرد. هر برندی در ساختار تشکیلاتی خویش به دیپلماسی نگاهی ویژه دارد زیرا در فراز و فرودهای بازار رقابتی محکوم به حضور و تامین منافع بوده و ملزم به برنامه ریزی و راهبری برون سازمانی خود می باشد.
هر آنچه خارج از محیط سازمان برند و در فضای بازار رخ می دهد، مرتبط به حوزه دیپلماسی برند می باشد. هر برند بنا به جایگاهش در فضای کسب و کار و سهمش از بازار یا برای ورود به بازارهای جدید و حتی برای جذب سرمایه گذاری های جدید و… احتیاج به روابطی دیپلماتیک دارد.
دیپلماسی برند در شناخت بازارهای هدف و به ویژه برای ورود به بازار و فتح آن، نقشی تعیین کننده دارد. پس با گفتگو، چانه زنی، کسب امتیازات، تعامل و تفاهم بر سر منافع برند می توان به جهت گیری دیپلماسی با استفاده از تکنیک های دیپلماتیک برند پرداخت.
دیپلماسی موفق احتیاج به شناخت پیرامونی موضوع گفتگو، فنون رایزنی، دانش فنی، تجربه، مهارت، اختیارات و ابزارهایی دارد که دیپلماتی مجرب و کاردان و آگاه به امور برند و آشنا به قواعد بازی و روندهای متدوال، می تواند با نفوذ خلاقانه دیپلماسی در پیشبرد آن نقش آفرین باشد و ذهنیت و روند تصمیم گیری طرف مقابل را تا حدودی مهار یا هموار نموده تا زمینه های تحول و توسعه برند مهیا گردد. بنابراین تجهیز عوامل این حوزه به ابزارهای اثربخش ضرورت دارد.
از سویی دیگر بی تفاوتی و ضعف دیپلماسی، منجر به عقب ماندگی برند از فرآیند رشد می گردد که استمرار این ضعف زمینه های زوال و انزوای برند را در پیش داشته و به مرور ریشه ها و ستون های برند را سست و ناتوان می نماید.
روابط دوجانبه یا چندجانبه برای دستیابی به منافع مشترک برندها و نیز رایزنی های برند با نهادهای حاکمیتی، تشکل های صنفی، شرکا، رقبا یا برندهای محلی، ملی، منطقه ای و بین المللی و همچنین اتخاذ تصمیم برای انتخاب رویکرد یا راهکار مقابله با چالش های پیش روی برند، از جمله دستآوردهای دیپلماسی برند می باشد که اهمیت سرمایه گذاری فعالان اقتصادی در این حوزه را هویدا می کند.
عمل گرایی و پایبندی مالکان برند به وعده ها، توافقات و ابتکارات دیپلماتیک برند، متضمن پیروزی هنر دیپلماسی برند در شطرنج بازار امروز می باشد.